نظریههای جدیدی که در اواخر قرن هفدهم و هجدهم در خصوص کودکان و دوران کودکی مطرح گردید، تاثیر زیادی بر پوشاک کودکان گذاشت. سنت قنداق کردن-بیحرکت نگه داشتن نوزادان با بستن او داخل یک پوشش کتانی که روی پوشک و پیراهن انجام میگرفت-قرنها بود که رواج داشت.
یک باور سنتی درباره قنداق کردن وجود داشت که میگفت اندام نوزاد باید صاف بماند، در غیر این صورت خمیده و بد شکل خواهد شد. در قرن هجدهم، نگرانیهای پزشکی مبنی بر اینکه قنداق کردن به جای تقویت اندام کودکان باعث تضعیف آنها میشود، با باورهای جدید در خصوص ماهیت کودکان و شیوه پرورش آنها ادغام گردید و به کاهش تدریجی قنداق کردن منجر شد.
جان لاک فیلسوف در مقاله تأثیرگذار خود در سال ۱۶۹۳، با عنوان «تأملاتی در امر آموزش»، از کنار گذاشتن قنداق به طور کامل و استفاده از لباسهای گشاد و سبک سخن گفت که به زعم وی به کودکان آزادی عمل میدهد. در قرن بعد، نویسندگان مختلفی نظریههای لاک را تعمیم دادند و تا سال ۱۸۰۰، اکثر والدین انگلیسی و آمریکایی نوزادان خود را قنداق نمیکردند.
زمانی که قنداق کردن هنوز در سالهای نخست قرن هجدهم مرسوم بود، نوزادان را مابین دو تا چهار ماهگی از قنداق بیرون میآوردند و به آنها «اسلیپ» میپوشاندند که یک لباس کتان یا نخی بلند با بالاتنه اندامی و پایینتنه دامندار بود که تا زیر پای نوزاد میرسید؛ به این اسلیپهای دراز «لباس بلند» میگفتند.
زمانی که کودکان شروع به چهار دست و پا راه رفتن و برخاستن میکردند، یک «لباس کوتاه» میپوشیدند که زیر پیراهنی نام داشت و تا قوزک پایشان میرسید؛ همچنین یک بالاتنه اندامیِ پشتباز داشت که اغلب سفت بسته میشد. دختران تا سیزده یا چهارده سالگی این لباس را میپوشیدند، تا وقتی که لباسهای جلوباز زنان بالغ را به آنها میدادند.
پسران کوچک تا سن چهار تا هفت سالگی زیر پیراهنی میپوشیدند، تا اینکه به سن «بریچینگ» برسند و بتوانند نسخههای کوچکی از لباسهای مردان بزرگسال را در قالب جلیقه و نیمشلواری مردانه به تن کنند. سن بریچینگ بسته به انتخاب والدین و بلوغ پسر متفاوت بود و بر این اساس تعریف میشد که پسر چقدر بالغ به نظر میرسید و چقدر مردانه رفتار میکرد.
بریچینگ یک آیین مهم برای پسران جوان بود، زیرا نشان میداد که پسرها دوران کودکی را پشت سر گذاشتهاند و آماده پذیرش نقشها و مسئولیتهای مردانه هستند.
بدون دیدگاه